آويناآوينا، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 9 روز سن داره

آوینا کوچولو

شيطونك

اينم از شيطوني ناز گل خانم غل غل مي خوره خونه رو ميريزه به هم وسايل زير ميز رو بر ميداره ووووووووووووو جديدا ياد گرفته ميره سر كشو ميز تلويزيون و بازش ميكنه و بعد ذوق ميكنه  و دس دس ميكنه       ...
19 مهر 1391

7ماهگيت مباركككككككككككككككككككك

دختر گلم امروز هفت ماهش تمام شد و اماااااااا كارهاي زيادي ميكنه غلت زن ماهري شده كل خونه رو ميگرده و زيرو رو ميكنه ديروزم غل خورد رفت سر ميز تلويزيون و روكش سينما خانواده رو كند و كلي ذوق كرد. به راحتي ميشينه و بازي ميكنه و حتي با يه دست بازي ميكنه و ديگري رو ميخوره پاشو با دستش ميگيره و با دست ديگش ميزنه كف پاش انواع صدا هارو از خودش در مياره مثل دَدَدَدَ دادادا ببببب بابابابا و جيغاي بلند ديگه اين كه ياد گرفته  مچ دست راستشو ميزنه به دهنش و آ آ آ آ ميكنه وقتي از كنارش رد ميشي ام دستاشو باز ميكنه يا اگه به شكم باشه دستو پاهاشو مياره بالا و به شكم رو زمين ميخوابه و مي خواد بلندش كنيييييييي موقع غذا خور...
3 مهر 1391

آب بازييييييييييييييييييي

دخملي ما عاشق آب بازيه هفته قبل با خاله هام رفتيم كنار رود خونه و دخمليو كرديمش تو آب اونم كلي كيف كرد اخرشم با گريه اورديمش بيرون نمي خواست از تو آب بياد بيرون قربونش برم ماهي كوچولو رو     ...
3 مهر 1391

6ماهگي نازگل خانم

گل قشنگم 6 ماهه شد خداروشكر، تو داري بزرگ ميشي چه قدر زمان زود مي گذره عزيزم. از اين ماه كلي چيزايه ديگه به رژيم غذاييت اضافه شده ولي دخملي ما غذاشو خوب نمي خوره شيطونك ياد گرفته غذاشو تو دهنش نگه ميداره وقورتش نميده . صبحانه: يه روز شير برنج ، 2 روز حريره بادام ، 2 روز ماست ، خرما و پسته و2 روز سرلاك ساعت 6:30 تا 7 ناهار سوپ يه روز با مرغ يه روز با ماهيچه ساعت 12 ميوه سيب و موز  + شير قد: 64 وزن: 6400 دور سر : 41            گل قشنگم 6 ماهه شد خداروشكر، تو داري بزرگ ميشي چه قدر زمان زود مي گذره عزيزم. از اين ماه كلي چيزايه ديگه به رژيم غذاييت اضافه شد...
12 شهريور 1391

بخور بخور

آوينا خانم مشغول ميل كردن پاي نازش پاخورون          آوينا خانم مشغول ميل كردن پاي نازش     پاخورون              اين ديگه چيه بزار ببينم خوشمزه هستش، مامان چرا نميره تو دهنم اخ جون بالاخره موفق شدممممممم چه سفته چيزه خوبيه ها اخي لثه هامو بخوارونم باهاش                  ...
25 مرداد 1391

سلام دخملي شيطونم

اين روزا هنوز داري به شير نخوردن و شغل شريف دست خوردن ادامه ميدي نمي دونم چي از دستت بهت ميرسه كه دلت نمي خواد دستتو از تو دهنت در بياري و يه كمم شده شير بخوري فقط وفقط وقتي شير مي خوري كه خوب خوابت برده باشه انگار توام روزه شير گرفتي وروجكم . از كارايه جديدتم بايد بگم تازگيا ياد گرفتي يه مرخصي خيلي كوچولو به انگشت دستت ميدي و انگشت شست پاتو مي خوري و ديگه اين كه تو خوابم ياد گرفتي غلت ميزني ديشب ساعت 2 ديدم داري گريه ميكني بلند شدم ديدم بله دمر افتادي و دستت از تو دهنت در آمده. اين روزا هنوز داري به شير نخوردن و شغل شريف دست خوردن ادامه ميدي نمي دونم چي از دستت بهت ميرسه كه دلت نمي خواد دستتو از تو دهنت در بياري و يه كمم شده شير بخو...
17 مرداد 1391
1